-وقتی خیلی خوشحالی ،میگن:مگه عروسی عمته؟
-وقتی خیلی ناراحتی،میگن:مگه عمت مرده؟
-وقتی یه چیز بدرد نخور میخری،میگن:بدرد عمت میخوره/
-وقتی به یکی فحش میدی،میگه:عمممته…
-وقتی حرفتو باور نمیکنن،میگن:هااا،جووونِ عمت…(یا در مواردی :هااا،ارواح عمت…)
-از همه بدتر یه بار مامانم بهم گفت:
مرده شووورِ عمه ی گور بگور شدت که عینِ باباتی…
ماه های سال اینطوری میگذره
مهررررررررررررررررررررررر
آبااااااااااااااااااااان
آذررررررررررررر
دیییییییییییی
بهمننننننننن
اسفنننننننننند
فروردین
اردیبهشششششششت
خرداددددددددددددددددد
تیر
ش:|
این آخری داغونم کرد:|
بابام گفت: عموت که اومد میری جلوش اگه شیرینی آورده بود، میگی عمو خودت شیرینی هستی، چرا شیرینی آوردی، اگه گل آورد، میگی عمو خودت گلی چرا گل آوردی.
منم گفتم باشه، خلاصه!
عمو اومد و دیدم واسه نذری یه
من بچه بودم میفهمی؟
بچه!
سرزده
بچه صاحبخونه گفت : عمو ما میدونستیم شما میاین خونمون
گفتم : ازکجا می دونستین ؟
جواب داد : مامانم چای آورد تفاله چایی اومده بود روی استکان بابام
بابام گفت الان یه خری میاد خونمون !!