بابام گفت: عموت که اومد میری جلوش اگه شیرینی آورده بود، میگی عمو خودت شیرینی هستی، چرا شیرینی آوردی، اگه گل آورد، میگی عمو خودت گلی چرا گل آوردی. منم گفتم باشه، خلاصه! عمو اومد و دیدم واسه نذری یه گوسفند آورده! من بچه بودم میفهمی؟ بچه!
عمه نامه!
داستان کوتاه: انیشتین
جوک: ماه های سال
جوک: کادو
جوک: سرزده